حالا دیگر سهمیهبندی بنزین هم شده قوز بالای قوز و کار را برای خودرودارها سختتر کرده است. سختگیریها درباره بیمه خودروها بیشتر شده و این هم زحمت مضاعف دیگری است برای سوارهها.
با این حال، تعطیلات نوروز یا هر تعطیلات فلهای دیگری که از راه میرسد، داغ دل بیخودروها تازه میشود که «چرا ما هم مثل آن 6میلیون نفر دیگر، خودروی شخصی خودمان را نداریم که مجبور نباشیم ساعتها در صف قطار و اتوبوس بایستیم؛ بلکه بلیتی گیرمان بیاید و عید را کنج خانهمان کز نکنیم؟!» تازه، خیلیها به فکر گردشهای لذتبخش بیرونشهری میافتند که سالی یک بار فرصتش دست میدهد، آن هم در نوروز؛ سفرهایی که میتوان به ارزانی با خودروی شخصی تجربه کرد. به همینخاطر عده زیادی هستند که شب عید خودرو میخرند و بعد از عید میفروشند.
البته این عده ضرر تفاوت قیمت شب عید و بعد از عید را میدهند اما لابد برایشان میصرفد که این ضرر را از جیب بدهند. این یک راهنمای جمعوجور و متناسب با جیب متوسط خانوادههای ایرانی است؛ برای کسانی که میخواهند بهسلامتی و دل خوش، از خیل پیادهها بیرون بیایند و یکی از آن 6میلیون ایرانی سواره شوند.
شاید اگر کمی دیگر گذشته بود، کمکم ایرانیها به جای خودرو، میگفتند پیکان! 4سال پیش که دولت سیدمحمدخاتمی بالاخره توانست خط تولید چهلواندی ساله خودروی پیکان را متوقف کند، کمتر کسی به این توقف خوشبین بود. خیلیها معتقد بودند ایران بدون پیکان نمیشود و بالاخره یکوقتی دوباره این خودروی محبوب و نجیب و انیس ایرانیها، در خیابانها راه میافتد. اما تا حالا که 4سال از آن خداحافظی نوستالژیک ایرانیها با پیکان کهنهکار میگذرد، هنوز خبری از پیکان نوی دیگری نشده است. پیکان (محصول کارخانه هیلمن)، اولین خودرویی نبود که در ایران تولید شد.
خط تولید ژیان (محصول سیتروئن) و آریا (محصول شورولت) هم قبل از پیکان وارد ایران شده بود اما نه آن دو و نه هیچ خودرویی پس از آن نتوانست به اندازه پیکان در دل ایرانیها جا باز کند. این نسخه ایرانیشده محصول کارخانه انگلیسی هیلمن که پیکان نام گرفت، دلایل زیادی داشت که اینطور در ایران محبوب شود؛ جادار بود و میتوانست خانوادههای پرجمعیت ایرانی (که آنزمان بهطور متوسط 6نفره بود) را در خود جا بدهد.
موتور نسبتا سادهای داشت و این برای ایرانیهایی که حوصله و جیب رفتوآمد مکرر به تعمیرگاه را نداشتند و خیلی دوست داشتند بتوانند همه کارها را خودشان بکنند، خیلی پسندیده بود. شاید مهمتر از همه اینکه با توجه به امکانات نهچندان لوکسش، با قیمتی مناسب عرضه میشد که خریداری آن در توان اغلب کارمندان دولت و دیگر ایرانیان طبقهمتوسط بود؛ لابد به خاطر همین خصوصیتها بود که دولتمردان وقت ایران در رؤیای هر ایرانی، یک پیکان بودند.
با این حال، با وجود تغییرات مکرر و بهسازیهای چندباره این خودروی مجبوب ایرانیها، دیگر لازم بود دولت ایران بعد از 50سال تولید، به فکر کنار گذاشتن این عضو قدیمی خانوادههای ایرانی میافتاد. ویژگیهای زیادی بود که میتوانست دولت را قانع کند که به ایرانخودرو دستور بدهد تا جلوی تولید پیکان پس از این گرفته شود؛ میزان بالای آلایندگی زیستمحیطی پیکان، توان اندک این خودرو در مانورهای رانندگی و امنیت پایین آن که متناسب بود با زمان تولدش در نیمقرنپیش!
ولی هر چه باشد، هنوز هم پیکان شناختهشدهترین خودرو نزد ایرانیان است؛ آنقدر که هنوز هم اولین انتخاب ایرانیها بهعنوان خودروی شخصی، پیکان است؛ چون ارزان است، قطعاتش راحت گیر میآید و همهکس تعمیرش را بلد است، کنار جاده نمیمانی، با آن مسافرکشی هم میشود کرد و کمکخرج است! بعضیها هم میگویند «پیکان، توی چشم نیست» و از این بابت این خودرو را ترجیح میدهند. هر چه هست، جوانترین پیکانهایی که امروز در بازار هستند، دستکم 4سال عمر دارند و مشتریاناش، باید پیه سرکردن با یک خودروی نسبتا کارکرده و قدیمی را به خودشان بمالند.